در مرز بی تعلقی , پیکار میکنم
آری، نبود و بود خود , انکار میکنم
تصنیف سرد خواهشم، اما ملول و تلخ
در کام مرگ , شکوه بسیار میکنم
تکرارِ هیچ و پوچ , به تصویر میکشم
تاراجِ برف و باد , پدیدار میکنم
قلبم هنوز قصه آماج زخمهاست
در قاب غصه , وصف رخ یار میکنم
گنج بزرگ درد , به طومار میکشم
این نخ نما گلیم دل, انبار میکنم
آیا دوباره فصل گل از راه میرسد؟
هر لحظه این سوال به تکرار میکنم
No comments:
Post a Comment