زخمِ نگاهت ای صنم ، بر دلِ ریش میکشم
جام غزل خرابِ تو ،
قافیه , پیش میکشم
من زتو جرعه میشوم ،
مجمرِ اشک را ، کنون
سجده به خاک میزنم ،
پنجه به نیش میکشم
ای به نگاهت عشق را ،
سفسطه میکند ، دلم
بین که بر آستان تو ،
مذهب خویش میکشم
شهره شهر گشتم و ،
رفته ز نامم آبرو
شکوه جان خسته را ،
سوی خدیش میکشم
پرده به پرده میزنم ،
قاب دل شکسته ام
تا ندهی مراد دل ،
نقش پریش میکشم
No comments:
Post a Comment